تنهایی...

تنهـــایی آدم را عــوض می کند ...

گاهــی بی تفاوتــــ میشوی ...

گاهــی فقطـ به امید دیدن او چشــمهایتــ را باز می کنی ...

گاهــی با خودتــ آنقدر حــرف میزنی که وقــتی به او رسیدی ...

لام تا کام دهانتـــ باز نمی شود ...

حرفهایتــ تلــخ میشوند ...

ساعــتها زیر دوش مینشینی ...

به کاشــی های حمـــام خیره میشوی ...

غذایتـــ را ســـرد می خوری ...

لــباس هایت دیگـــر به تو نمی آیند ...

ساعــتها به یک آهنگـــ تکـــراری گــوش می کنی...

و هیچوقتــ آهنگــ را حفظ نمیشوی ...

تنهـــایی از تو آدمی میسازد ...

که دیگـــر شبیه آدم نیستـــ ...

::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

وقـــتی تنهایی رو با گوشتـــ و پوستـــ و خــونم حس کردم که او هم

تنهــایم گذاشتـــ ...

مـــرد رویـــای یکـــ زن

یکــ زن نمی شـکند!

هــزار تکه میشود

وقـتی در عمـق صـبوری

دروغ مــردی را

به جا رختی تظــاهر می آویزد

و آنقـدر اتو می کشــد

تا شـکل راسـتی شـود

امـا بانـو ...

لبـاس بد قـواره

همیشـه به تن زار مـیزند...

و معجـزه هـیچ خیاطـی هم کـافی نیسـتـ .

و تو ! " مـرد رویـای یکـ زن "

چگـونه از سـازی هـزار تکه

شـوق شـنیدن

آوایی خــوش داری ؟ .....